سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که از او مشکلى را پرسید فرمود : ] براى دانستن بپرس نه براى آزار دادن که نادان آموزنده همانند داناست و داناى برون از راه انصاف ، همانند نادان پر چون و چراست . [نهج البلاغه]
 

 

 

حقوق زن

الحق و الانصاف این یهودی ها و صهیونیستا عجب مخی دارن !!!!عجب سیاستی !!!!! برای همه هم برنامه دارن ، از دختر بچه های ناز کوچیکی که همیشه یه عروسک رو دنبال خودشون روی  زمین  می کشونن  گرفته تا دخترای  جوون و خانم های  جا افتاده  متاهل و  ... خلاصه  همه قشری .

به عقل هیچ کس نمی رسید از باربی ناز قشنگ ملوسی که همیشه با موهای بلوند و لباس های آنچنانی و آرایشی که حتی تو دست بچه های شیطونم پاک نمی شد یه خانم محجبه همه چی تموم بسازه ، اونم با مدلهای مختلف ، آخه می دونین از وقتی که دارا و سارا وارد بازار شدن ، خیلی از بازارای کشورای مسلمونو پر کردن و جای باربی خانم رو گرفتن و یه بکش بکش حسابی  سر  این  قضیه بین سارا  و  باربی  براه افتاد .سارا خانم – غافل از اینکه برای چی ساخته شده بود – هی خوشگل میکرد تا از باربی جون عقب نمونه ، باربی خانم هم هی مدل به مدل عوض میکرد تا تو این رقابت کم نیاره ، بالاخره هر چی باشه نمی شه که باربی با اون همه خرج و سیاستی که پشت لباس ها و موها و آرایش و مدلهاش قایم بود قافیه رو ببازه ، آخرشم مخ سازندگانش کار کرد وباربی محجبه رو فرستادن تو بازار و سارای بیچاره بی تجربه خام از همه جا بیخبر در این رقابت اونقدر پیش  رفت تا  از  هول حلیم  افتاد  تو دیگ . سارا جون مسلمون با موهای برهنه بلند بافته ، نا خواسته  شد عامل همون سیاست سازندگان باربی و چی از این بهتر که با هزینه و وقت و سرمایه مسلمونها همون سیاست اعمال بشه ؟

باربی هم فکر و سلیقه دختران مسلمان رو از سنین بسیار پایین میدزده و به انتخاب های اینده اونها جهتی رو که سازندگانش می خوان میده . این خبر رو از سایت آفتاب بخونین :

این عروسک که توسط یک شرکت آمریکایى تولید مى شود و ...به اعتقاد یک نشریه اروپایى درصدد تشویق دختران مسلمان به فعالیت هاى تجارى است. عروسک مذکور که «رزانه» نام دارد، به اعتقاد نشریه یاد شده بسیار مدرن است و خانم مبدع آن در آمریکا مى گوید: «ما مى خواهیم با عروسکمان نشان دهیم که زنان مسلمان هم مى توانند موفقیت هاى شغلى و تجارى داشته باشند.» در این راستا با تولید نمونه هایى از عروسک که بیرون از خانه کار مى کنند، سعى مى شود دختران ضمن حفظ حجاب تشویق به پول درآوردن شوند. تمامى مدل هاى رزانه روسرى بلند و سفید دارند و در کیف خود رایانه هاى لپ تاپ را در کنار عینک آفتابى نگه مى دارند. در داستان زندگى این عروسک هم آن را دخترى با اعتماد به نفس معرفى مى کنند که در زندگى شغلى و تجارت مى تواند با مردان برابرى کند. مجله اشپیگل مى نویسد که دارا و سارا شب ها را بیش از آنکه در رختخواب کودکان سپرى کنند، در داخل جعبه اى که شرکت تولید کننده برایش ساخته مى گذرانند، اما رزانه چنین نیست. اشپیگل نوشته است که از هشت سال پیش باربى در ایران غیر اسلامى تشخیص داده شد و فروش آن ممنوع شد، اما برخلاف ادعاى این مجله هنوز هم مى توان آن را در مغازه هاى لوکس تهران و شهرهاى بزرگ دید. حالا بعید هم نیست که رزانه که در هفت مدل تولید شده به بازار ایران راه پیدا کند. البته برخى منتقدان غربى مى گویند رزانه زودتر از حد لازم کودکان را به رعایت حجاب وا مى دارد.

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 86/6/13 ::: ساعت 12:46 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    درسته که مشکل شما مشکلیه که شاید بین مشکلات جوونها بشه گفت خیلی جدیه و مهمه و مبتلا بهش هم زیاده و حتی بشه ادعا کرد که خیلی ها بطور دقیق این مشکل رو نمی شناسن یا راجع بش بد قضاوت میکنن ولی معنیش این نیست که تلقی شما از تمامی مراحل اون درست باشه .مثلا در اولین قدم شما اساسا می ترسید که مشکلتون رو مطرح کنید چون فکر میکنید دیگران دربارتون بد قضاوت می کنن ، دیگران درکتون نمی کنن ، دیگران غلط یابی میکنن ، دیگران سرزنشتون می کنن در نتیجه در اولین قدم متوقف میشید .

    در حالی که چیزی که شما خیلی به اون نیاز دارید اینه که زاویه نگاهتون رو نسبت به موضوع تغییر بدید ، این مساله خیلی مهمه و طوری به این مساله نگاه کنید که نه منطق نه دین آسیب نبینن و عواطفتون رو با اونها همسو کنین تا کمترین لطمه عاطفی و احساسی متوجهتون بشه .

    خیلی طبیعی و قابل درکه ، شما که مذهبی هستین دنبال موارد  مذهبی برای ازدواج باشید و باز هم خیلی قابل درکه ، که به لحاظ فرهنگی – اجتماعی و ظاهری  به دنبال سلائق شخصی خودتون باشید ( البته تا جایی که با اصول اعتقادیتون مغایرت نداشته باشه ) تا ایده آلی که در ذهن دارید و خودتون رو شایسته اون زندگی مذهبی مطلوب می دونید، بدست بیارید معمولا خیلی ها تا این قسمت رو درست فکر میکنن و درست پیش میرن اما وقتی پای مقوله محبت قلبی و دوست داشتنی ها و خواستنی ها به میون بیاد حواسمون از خدا و فرامین الهی و منطق مذهبی - که تا حالا همه چیز رو بند به اون میکردیم - پرت میشه ، چرا؟ چون کنترل دله از دستمون خارج شده و بعد هم تو جهنمی از محبت – که معلوم نیست یک طرفه است یا دو طرفه – گیر میکنیم .

    در حالی  که در مقوله محبت قلبی ، دوست داشتنی ها و خواستنی هامون هم  باید  متوجه  فرامین الهی  باشیم  - البته اگه ادعامون اینه که مذهبی هستیم و در این ادعا هم صادقیم - خدا در قران می فرماید (( ... و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون )) بقره / 216  (... و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می داریدو آن برای شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانید ) اینجا دیگه تکلیف ما با دوست داشتنی هامون روشن میشه ، دقیقا محل ابتلاء امثال شماست . مطمئن هستم برای موردی که فکر میکردید به صلاحتونه خیلی هم دعا کردید و از خدا خواستید که صلاحتون رو پیش بیاره اما نیاورد .شما به چیزی علاقمند بودید که خیرتون در اون نبود شما نمی دونید و خدا می دونه . مجددا مرور کنید ببینید این فرمایش قران تا چه حد براتون قابل عمل کردن و پذیرفتنه ؟ البته تخلیه قلب از این محبت بسیار سخته بسیار سخت اما باید انجام بشه .

    یک نکته دیگه اینکه ما نسبت به امور از جهتی علم داریم و از جهاتی جهل ، جهت علم ما به یک مساله ، ما رو نسبت به اون علاقمند یا متنفر می کنه ، معلوم نیست که جهات جهل اگه برامون مکشوف و واضح بشه باز هم همون احساس رو نسبت به اون مساله داشته باشیم ولی خداوند به جمیع جهات یک مساله علم مطلق داره ، والله یعلم و انتم لا تعلمون

    حتما تصدیق میکنید که دل آدم پل نیست تا یکی از این ور بیاد و یکی از اون ور بره و دل فقط لگد مال این و اون بشه آدم باید دل سپرده صاحب دل باشه حالا ماییم و انصافمون که دل سپرده کی هستیم و صاحب دلمون کیه ؟خدایی که ما رو خلق کرده و یه ظرف قشنگ به اسم دل بهمون داده تا زیباترین حقیقت هستی – یعنی محبت خودش -  رو وارد اون کنیم ، ما این امانت رو داریم خرج کی میکنیم ؟

    معنی حرفم این نیست که زندگی شما باید خشک و بی روح باشه و شما هم مثل چوب خشک ، معنی حرفم اینه که اگه دوست داشتن بخاطر خدا باشه و خدا هم به اون راضی باشه و شما هم قلبا علاقمند باشید دیگه شربت اندر شربته و نور علی نور ...

    ولی اگه خدا اون چیزی رو که شما میخواهید نخواد چی ؟! اون موقع اصرار بر این محبت جهنمه و براتون جز درد سر چیز دیگه ای نیست .

    از طرفی هم خداوند بعضی چیزها رو از آدم میگیره و بهتر از اون رو عطا میکنه (( فاردنا ان یبدلهما ربهما خیر منه )) کهف / 81 (پس خواستیم که پروردگارشان آندو را به پاکتر و مهربانتر از او عوض دهد) .

    شما باید صبور باشید و وجودتون متوجه وعده هایی باشه که خداوند به صابران داده :

     ((والله یحب الصابرین )) آل عمران /146

    (( ان الله مع الصابرین )) بقره /153

    ((بلی ان تصبروا و تتقوا و یاتوکم من فورکم هذا یمددکم ربکم  بخمسة  الاف  من  الملائکة  مسومین )) آل عمران /125 ( آری اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید ...پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد .) البته این آیه در مورد جنگ بدر نازل شده ولی میدونید که جنگ ، جهاد اصغره و مبارزه با نفس ( که مشکل شما یکی از مصادیقشه ) جهاد اکبر ، و حتما بر این جهاد هم یاری خداوند اینچنین خواهد بود . شاید هم بگید تنها کاری که الان می تونید انجام بدید همین صبره ولی باید بینشتون رو نسبت به نتیجه صبور بودن بالا ببرید تا توان شما مضاعف بشه .

    صبر سخت ، صبر تلخ ، صبری که هر چی بیشتر تکرارش می کنید تصور می کنید هیچ گشایشی برای شما حاصل نمی شه ، نهایتا شیرین ترین میوه ها رو خواهد داد و بهترین مصالح زندگی براتون به خواست خدا رقم خواهد خورد .

    راستی یه مطلبم وسط بحث از قلم افتاد اونم اینکه شما گفتید بعضی روایتها رو در جواب مشاوره به رختون میکشن مثل روایتی که میگه : "نگاه به نامحرم تیری است که از جانب شیطان رها شده " خب عزیزجان به نظرتون نگاهی که با اون به وسط یه همچین جهنمی دوخته میشید از ناحیه شیطان نیست ؟ و جای پرهیز نداره ؟ البته این جور توصیه ها بیشتر پیشگیریه نه درمان اما خب به عنوان یه نکته مرتبط با بحث بد نیست بهش عنایت کنیم به جای اینکه زیر سوالش ببریم .

    نکته آخر هم این که مرور زمان مرهم خیلی از درد هاست که بی درمان جلوه میکنن ، زمان کمک خوبیه .

    سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل  

                                                        بیرون نمی توان کرد الا به روزگارا

                                                             

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 86/5/29 ::: ساعت 10:42 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

                                          نمایش تصویر در وضیعت عادی

     چند روز پیش یه جایی مطلبی راجع به یه دختر خانم مذهبی خونده بودم که یکی از خواستگاراش یه آقای متدین و تحصیلکرده ای بود که ظاهرا در تمام زمینه ها با هم تفاهم داشتن جز اینکه خانواده دختر خانم بخاطر اختلاف سطوح مالی یا تفاوت فرهنگ دو خانوده با این وصلت موافقت نکردند و علیرغم تفاهم کامل این دختر خانم و اون آقا و از همه مهمتر علیرغم علاقه شدیدی که به همدیگه پیدا کرده بودند قضیه منتفی شد . آقا بعد از یک سال ازدواج کرد و اما دخترخانم با این محبتی که هنوز از اون آقا در دل داشت و نمی تونست ازش خلاص بشه به دنبال مشاوره و راه درمانی برای خروج از این معضل بود و در حقیقت در جهنم محبت دست و پا میزد . اتفاقا در پاسخ مشاوره ، جوابهای خیلی خوبی هم داده بودند ، اما تقریبا همه از یک نکته مهم در باره این خانم غافل بودند اونم اینکه حالا با این محبت یکطرفه که داره خردش میکنه و با مشغولیت عاطفی که تفکر سالم و متمرکز رو ازاو سلب کرده ، چه کنه ؟

    خیلی ها در مشاوره اشتباهاتش رو برشمرده بودند یعنی فقط گفته بودند اشتباهتون این بود که قبل از قطعی شدن مساله و موافقت خانواده باب محبت قلبی رو باز کردید ، بعضی هم میگفتند از اول اشتباهتون این بود که مستقیما بدون دخالت خانواده اقدام به صحبت در این زمینه کردید و...

    در یک کلام میشه گفت بیشتر توصیه هایی که به ایشون شده بود توصیه های پیشگیری بود نه درمان در حالی که اون خانم تنها توصیه قرانی یا دینی - یا هرچیز دیگه که اسمش رو بگذارین – برای خروج از این معضل می خواست .

    بهر حال خیلی ناراحت شدم ، خیلی توفکر رفتم که چطور میشه یه دختر خانمی که تمامی معیارهاش برای ازدواج معیارهای دینی وخداپسندانه ایه ، ناگهان دچار چنین مشکلی بشه و چقدر براش سخته چنین وضعیتی رو تحمل کنه و راهی برای بازگشت به آرامش ، نداشته باشه .

    از باب مشورت با چند نفر از دوستانم این مساله رو مطرح کردم ، دیدم وضعیت وخیم تر از اونیه که من فکر می کردم ، قصد من مشورت بود اما فهمیدم هر کدوم به نوعی در یه مقطعی گرفتار چنین معضلی بودند .پرسیدم برای حل قضیه چه کردید ؟ یا مثلا برای مشاوره گرفتن کجاها مراجعه کردید ؟گفتند : فکر میکنی اگه یه خانم اونم از نوع مذهبیش بره بگه من چنین مشکلی دارم ، درباره اش چی فکر میکنن ؟! می گن "چه دختر بی حیایی !!! خوبه چادریه ، خوبه مذهبیه !! کجای دین اسلام اجازه داده تو کسی رو دوست داشته باشی بدون اینکه مطمئن باشی می تونی باهاش ازدواج کنی ؟ جوونین دیگه عقلتون به چشمتونه وقتی تو روایات اومده نگاه به نامحرم تیری از ناحیه شیطانه گوش نمی دین کار به اینجاها میکشه دیگه ؟"

    می گفت : می دونی اینها نمی تونن بفهمن که گاهی وقتها ناگهانی محبت یکی وارد قلب آدم میشه یعنی چی ؟نمی تونن بفهمن دست خودت نیست یعنی چی ؟ تو میخوای یکی رو دوست نداشته باشی ولی در یه مقطعی اختیار دلت از دستت بیرون میره حالا دنبال یکی میگردی بهت کمک کنه مشکلت رو حل کنی ، آبروت رو میذاری کف دستت و صادقانه مساله ات رو مطرح میکنی ، همه میشن غلط گیر ، همه ذره بین غلط یابشون رو روت زوم میکنن  " نباید  می کردی ، نباید میدیدی ، نباید می گفتی ، نباید ، نباید ، نباید ..." منصف ترینشون هم میگه " خب دیگه قسمت نبود " اصلا نمی گیرن ، بابا تو میخوای از این مشکل خلاص بشی ، دنبال راه میگردی تا این محبت رو از دلت بیرون کنی  ، طرف جای راهنمایی ، یکی به نعل میزنه یکی به میخ . تازه بعد از این که آبروت رفت میبینی هیچ کس هم کمکت نکرده و راه چاره رو نشونت نداده . اینجاست که به این نتیجه میرسی که چون مذهبی هستی برای اینکه وجهه خودت رو حفظ کنی و کسی هم راجع به تو بد فکر نکنه ، دست و پا زدن ، تو همون جهنم ، قابل تحمل تره . تو باید بسوزی ودم نزنی تا کسی نفهمه ! چون این مسائل گفتنی نیست و اصولا برای دیگران  قابل درک نیست .

    بنده خدا می گفت " این بهترین وجهشه ، وجه بدترش اینه که بعضی دخترها با خانواده ها لج میکنن و به اولین خواستگار بعدی – هرکس که می خواد باشه – جواب مثبت میدن ، یعنی از چاله به چاه میافتن . حالا کی جوابگوی این عاطفه های له شده و آسیب دیده است ؟من نمی دونم ! حالا کی باید آگاهی درست می داد و نداد ؟ من نمی دونم ! ما که قانون زمان مشمول حالمون شد ، شایدم بهترین راه حلش همین باشه . اما خدا میدونه که لحظه به لحظه اش جهنم و سوختن بود ، محبت سوخته ، عاطفه سوخته ، احساسات سوخته ...

    خیلی متاسف شدم البته قبلا هم با موارد اینطوری مواجه شده بودم و درد دلهای اینچنینی رو شنیده بودم ، اما به این وخامت نه ، کسی نخواسته باشه کسی رو دوست داشته باشه ولی نتونه ! رقت آوره !!!

    گفتم : علیرغم اینکه چندان منصفانه حرف نمی زنی ولی  من حرفها ت رو بطور کلی قبول دارم .اما چرا فکر میکنی سوالت جواب نداره ؟ فقط چون از چند نفر پرسیدی که نتونستن جواب بدن ؟ اتفاقا تو همون موضوعی که خونده بودم و براتون گفتم چند تا راه حل جالب ارائه شده بود ، البته یه مقدار کمرنگ عنوان شد اما راه های دیگری هم به نظر من برای خروج از این معضل وجود داره که اتفاقا به درد مذهبی ها میخوره یعنی کسایی که ادعا میکنن اسلام و قران براشون اهمیت داره ، قران هم راههایی نشون داده ...

                                

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 86/5/11 ::: ساعت 1:56 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    سالها تمامی آفرینش چشم به آسمان دوخته بودند و دست دراز نموده تا کدامیک بتواند ستاره بی بدیل خلقت را برچیند .

    اما نه ! سرو قامتی باید  و پاک دستی برای اعطای امانت هستی .و اینک پدر او محمد (ص) ، آن سرو قامت و این امانت فاطمه عطا شد

    انا اعطیناک الکوثر

                       
    زنان بهشتی فاطمه را شستند و در پارچه ای سپید پیچیدندو در آغوش خدیجه نهادند . غنچه یاس آسمانی زبان به ستایش حق گشود .

    همه جا را تبریک و بشارت ملائکه پر کرده بود ، هستی لبخند میزد و هلهله و شادی آسمانیها دامن دامن به زمین می ریخت ، گویا بار دیگر رازانی اعلم ما لا تعلمون را دریافته بودند و آفرینش گوش در گوش یکدیگر از آن غنچه یاسی سخن میگفتند که عطرش از خانه محمد (ص) و خدیجه هستی را پر نموده بود .

             میلاد دختر رحمت و بانوی مهر ، فاطمه زهرا ( س) مبارک باد





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 86/4/13 ::: ساعت 10:36 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    سوده میگفت سر کلاس یکی از اساتید بودیم که صحبت از نعمتهای بهشتی و مقام قرب و لقاء الهی بود ، یکی از بچه ها گفت به نظر شما درسته مومنی که در صدد رسیدن به مقام قرب و فناء الهیه خودشو تو بهشت به حور و قصور مشغول کنه من که فکر میکنم یه آدم اگه واقعا به فکر خدا باشه حور العین که سهله هزارتای اونم براش اهمیت نداره ، اینم که میگن مومن تو دنیا از حروم چشم پوشی میکنه و تو آخرت از نعمتهای بهشتی مثل همین حور العین بهره مند میشه به نظر من یه توجیه ،بابا کسی که به فکر خداست کسی که با تمام وجودش خدارو عبادت میکنه و می پرسته چطور چشمش به این چیزاست ؟!!!!به قول سعدی :    

     حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم    جمال حورنجویم دوان بسوی تو باشم

    خدا این جور چیزا رو واسه چی به عنوان نعمت بهشتی به بنده های مومنش میده بعضی وقتا آدم فکر میکنه هیچ تناسبی بین نعمتهای بهشت و بهشتیها وجود نداره واقعا چرا اینطوریه ؟!

    استاد در پاسخش گفت

    ک همونطور که درجات ایمان مردم در دنیا متفاوته نعمتهای بهشتی در آخرت هم متفاوته ، در روایتی از امام صادق (ع) اومده که مردم سه گونه خدا رو میپرستند ، یه دسته بخاطر میلی که به برای ثواب او دارند پس این دسته عبادتشون عبادت افراد حریص و طمع کاره گروه دیگه خدارو برای فرار از آتش جهنمش میپرستن و این هم عبادت  بندگانه و گروهی خدا رو بخاطر دوستی او میپرستن پس این عبادت از نوع عبادت افراد کریمه 1.

    بنابر این بعضی نعمتهای بهشتی که در قران از اونها توصیف شده برای گروههای خاصیه و همونطور که شما گفتین مخصوص به این گروه که خدا رو برای خودش و به شوق و محبت او عبادت میکنند که نیست ، خداوند با وصف بهشت و جهنم – البته با این اوصافی که شما مثال زدین – میخواد گروه اول و دوم رو به انجام احکام و دستورات الهی ترغیب کنه والا بهشت گروه سوم بهشتی دیگر و پاداششون هم پاداشیه که فکر و تصور و تخیل وهیچ چیز به محدوده درک اون نمی رسه مگه اینکه از خودشون باشی تا بفهمی .بله

    ... دوان بسوی تو باشم .... مال ما نیست مال اونهاست .

    __________________________________

    1- ر. ک:  تفسیر المیزان ،‏ج 1 ، ص90

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 86/4/1 ::: ساعت 8:42 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    اگر بدانچه تو را بدان امر نمودیم عمل کنی و از آنچه نهی کردیم باز ایستی از شیعیان ما می باشی و در غیر اینصورت از آنان شمرده نمی شوی

     هر که خالصترین عبادتش را نزد خداوند بفرستد او بهترین مصلحتش را برای او مقدر می فرماید

        بانویی که لحظه به لحظه در پی غدیر گمشده در وجدانها بود و دور نمای هدایت جامعه را بدست توانمند امیر المومنین (ع) اینگونه توصیف می نمود :

       

                             به خدا سوگند اگر ... بدست وی می دادند همگان را مانندکاروانی 

                             آرام و آهسته بسوی ترقی و تکامل سیر میداد و آنها را به سر منزل 

                             سعادت و خوشبختی هدایت می نمود ...مردم را به چشمه سارهای

                             خوشگوارو صاف و زلال  وارد  می کرد که جویبارهای  آن  لبریز و فراوان  و  

                             و اطرافش پاک و پاکیزه بود و پس از سیرابی بازشان می گردانید .

                             آنان را در نهان و آشکار پند می داد و نصیحت می نمود و در برابر کار

                            خود از کسی انتظار و توقعی نداشت ...

       و براستی

                                                         بای ذنب قتلت

     

                                                 شهادت بانوی دوعالم تسلیت باد

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 86/3/28 ::: ساعت 9:55 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    وقتی سوار تاکسی شدم دو نفر از مسافرها داشتن با هم بحث می کردن البته خیلی آروم و منطقی و خیلیم مودب با هم صحبت می کردن . بحث سر حجاب بود ، یه خانم جوون کاملا بد حجاب با یه آقای میانسالی که هم به نظر آدم مطلعی می اومد ، هم چهره مذهبیی داشت . حرفهاشون به اینجا رسیده بود که اون آقا گفت :

    نمی خوام شما رو نصیحت کنم می دونم که گوشتون از این حرفها پره ، حتی نمی خوام متقاعدتون کنم ، فکر نکنین این حرفها رو می زنم و تصورم اینه که شما از این تاکسی پیاده شدین میرین تو یه مغازه یه چادر میگیرین و سرتون می کنین ، نه من فقط می خوام این نکته رو به شما بگم و یاداوری کنم که در اسلام حجاب محدودیت نیست ، این حجاب _ البته یه بعدش - برای مصونیت و امنیت اجتماعی خانمها تعریف شده .

    اون خانم گفت : ببینید ، شما میگین من باید خودمو بپوشونم توگرما خفه شم توسرما بخاطر چادر چاقچور اذیت شم بعدم لباسهایی رو که دوست دارم نپوشم و اونی که می خوام و می پسندم نباشم فقط بخاطر اینکه یکی دیگه منحرف نشه ؟!! خوب آقا مگه این حرف قران نیست که مردا باید از نامحرم چشم خودشونو نگه دارن ؟!! مردا نگاه نکنن اگه دین و ایمونشون براشون مهمه ! این غیر منطقیه ؟

    اون آقا گفت : نه به هیچ وجه خیلیم درست و منطقیه ولی حجاب یه مساله فردی واجتماعیه که هم تاثیرات اجتماعی داره و هم تاثرات فردی ، هم برای خانمها تعریف شده و هم برای آقایون و هم حد و حدود داره برای هردو .اینکه (( .. مردا نگاه نکنن ...)) بله نه تنها منطقیه بلکه وظیفشونم همینه که به نامحرم نگاه نکنن ولی اگه یه مردی – یه نفر که چه عرض کنم خیلی از مردها – طبق قران عمل نکرد و تقوا نداشت به نظر شما دودش تو چشم کی میره ؟! کی در معرض خطر قرار میگیره ؟! دود این بد حجابیها و اون چشم چرونیها بیشتر تو چشم خانمها میره نه آقایون – حداقل به لحاظ ظاهری و اجتماعی میگم – ببینید در قران آیه صریح داریم که : (( یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین ...))( ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوششهای خود را برخود فرو تر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند به احتیاط نزدیکتر است ... ) قبلا هم گفتم قصد نصیحت کردنتونو ندارم لطفا فقط فکر کنید امنیت اجتماعی شما چقدر براتون مهمه و آیا راهکاری بهتر از حجاب برای تضمین اون وجود داره ؟ البته گفتم که منظور فقط یه حجاب یک طرفه نیست اما این قضیه برای خانمها جامع تر و حیاتی تر به نظر میرسه ؟

    اون خانم گفت : خب آقا ما چه گناهی داریم که زن خلق شدیم ؟شما میگین چه مردها اهل تقوا بودن چه نبودن تو خودتو بپوشون تا امنت اجتماعیت حفظ باشه . پس مردها هر کاری خواستن بکنن دیگه فقط زنها تو محدودیت باشن ؟

    آقا گفت : ببینید حرف شما شبیه این مثاله که طرف کلی پول و جواهر و اشیاء قیمتی داره بذاره وسط خیابون بعدم بگه تو قران اومده دزدی نکنین ، مگه همیشه من باید خودمو محدود کنم و از اشیاء قیمتیم مراقبت کنم ، اونا دزدی نکنن !!!!

    مثال جالبی بود خانم فقط خندید و هیچی نگفت .

    بعد اون آقا ادامه داد : مگر اینکه یه خانمی از زن بودنش گله داشته باشه و بگه چرا خدا منو زن آفریده و در خلقت من عنایت خاص داشته هم زیبایی ظاهری داده هم باطنی !!! اونوقت در این صورت دیگه باید اعتراف کنم که خانمها آفریده های ناشناخته و عجیب خداوند هستند ، اگه بهشون ندن گله میکنن چرا ندادن و اگه بدن گله میکنن چرا دادن ؟!!!!!

    بازم خانم خندید و هیچی نگفت .

    آقاگفت : اینم که فرمودین ( من اون طور که می خوام نگردم تا دیگری منحرف نشه؟!!! ) یه بحث دیگه است . در زمینه حجاب بحثها و رویکردهای زیادی داریم و من فقط تاکیدم روی این مساله بود که حجاب رو محدودیت ندونین حجاب برای خانمها مصونیته و بیشترین میزان امنیت رو براشون به ارمغان میاره .

    خانم گفت : خوب البته حرفا تون تا حدودی درسته ولی من بشخصه نمیتونم اونطوری که شما میگین زندگی کنم یعنی همینطوری که هستم رو می پسندم از اون گذشته من فکر نمی کنم یه کمی مو یا دست و پای یه خانم  که بیرون باشه باعث ناامنی در جامعه بشه به نظرم شما یه کمی دارین غلو میکنین .

    آقا گفت : موبایل شما روی امواج تلفنی که کنارشه نویز میندازه به نظرتون رفتار و پوشش یه خانم روی مردانی که در جامعه با او برخورد میکنن تاثیر گذار نیست و موجبات ناامنی رو فراهم نمیکنه ؟!!!! و البته اینکه آدم حرف حق رو تا چه اندازه بپذیره و بکار ببنده به وجدان فردی و دینیشم بستگی داره .

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 86/3/25 ::: ساعت 11:45 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    هتک حرمت حرم عسکریین (ع) را به ساحت مقدس امام زمان (عج) و تمامی شیعیان و مسلمانان آزاده جهان تسلیت عرض می کنم . به امید روز موعود ، روز ظهور منتقم آل محمد (ص) ، روز تشفی قلوب .





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 86/3/25 ::: ساعت 9:50 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

     

    اما این واقعیت الزام آور نیست و هیچ حقیقتی رو عوض نمی کنه منظورم اینه که در اسلام وظیفه امرار معاش و تامین امنیت خانواده به عهده مرده و این وظیفه به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی از دوش مرد ساقط نمی شه و قابل تبدیل و جایگزینی نیست و هیچ وقت به عنوان وظیفه برای زن تلقی نمی شه به عبارت دیگه  در اسلام زن حق کار کردن داره ولی وظیفه کار کردن نداره .

    گفت : اونوقت اون خانواده هایی که شوهراشون نه معاش رو تامین می کنن ونه امنیت چی ؟ !!

    گفتم : زمانی که  سوء مدیریت مرد محرز بشه مردی که وظایفشو در قبال خونواده انجام نمی ده از مدیریت عزلش می کنن نمیشه که هم از مزایای مسئولیت استفاده کنه و هم به وظایفش عمل نکنه ، اما کی عزلش میکنه ؟ حاکم شرع ، نه کس دیگه ، چون در غیر اینصورت هرج و مرج بوجود میاد تازه اگه مرد صلاحیت نداشته باشه حق نگهداری از فرزندان رو در صورت تمایل به مادر می سپرن اما بازم خرجشونو حکومت اسلامی باید بده نه زن .

    گفت : میده ؟ !!!

    گفتم : دستور اسلام اینه که حکومت  هزینه زندگیشونو تامین کنه اگه نداد علتشو جای دیگه باید جستجو کنی نه اینکه اسلامو ببری زیر سوال .

    اصلا زن می تونه امکانات بدون مسئولیت داشته باشه و اینها رو موقع ازدواجش قید کنه و بخواد .

    گفت : عوضش مرد اگه مسئولیت داره ریاست یا به قول تو مدیریت می کنه ، زورم می گه با قدرت هم زور می گه حرفش روهم به کرسی میشونه ، خب زنم آدمه دیگه به خاطر یه لقمه نون ...یه عمر باید زور بشنوه و هی تو سرش بخوره دائمم ورد زبونش(( آقا اجازه باشه ))و...

    گفتم : خب تو دو تا مورد رو با هم قاطی کردی یکی مراد از مدیریت خانواده در اسلام و یکی هم اون چیزی که تو خونواده ها الان شاهدش هستیم یعنی دیکتاتوری مرد وفرهنگ آقا اجازه و ...

    اونی که اسلام می گه و می خواد یه مدیریت اصولیه که مدیر خونواده هم به وظایفش عمل می کنه و هم تلقیش از مدیریت دیکتاتوری نیست ، بلکه در بسیاری از مسائل با خونواده همفکری و تبادل نظر می کنه و نهایتا تصمیم می گیره اعضای خونواده هم - نه به قول تو- از باب (( آقا اجازه ))

     

     بلکه از باب مشورت با فردی مورد اعتماد ، دلسوز و آگاه به مصالح خانواده دائم او رو طرف مشورت قرار می دن .

     واما اون چیزی که الان تو خونواده ها شاهدش هستیم سوء مدیریتیه که دلیلش کج فهمی از دین ، سوء استفاده از اختیارات و امکانات ، تاثیر پذیری از فرهنگهای مختلف ، بی تعهد بودن و... که نتیجه اش ظلم به زن و خانواده هست  و از اون بدتر اینکه چون یه مرد مسلمون چنین مدیریت فجیعی رو اعمال می کنه دوست ودشمن اونو به پای اسلام می نویسن .

    دلیل بی ریشه بودنش در اسلام هم اینه که شما در زندگی پیشوایان و بزرگان دینی ما هیچکدوم از این بی عدالتیها و ظلمها و به تعبیری سوء مدیریت ها رو نمی بینی .

     اداء حقوق زن در اسلام فقط مادی نیست ، زن در خانواده باید مورد اکرام قرار بگیره همونطور که عملا در زندگی  بزرگان دینمون اینطور بود اگه الان در بعضی خانواده ها نیست از اسلام نیست از بد مسلمونی کردنه.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 86/3/15 ::: ساعت 9:41 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

     

     

    جانم بسوخت که صورت و بازو گرفته ای                               ای کشتی نجات که پهلو گرفته ای

     

     

    ....سپس به اتاقش رفت و در را بست . ساعتی گذشت ، اسماء چند بار صدایش کرد اما جوابی نشنید . در را باز کرد و وارد شد . پیکر بی جان پاره تن رسول خدا ( ص ) را میان اتاق دید . فریادی کشید و گریه سر داد .

     صدای شیون یتیمان فاطمه (س) خانه را ماتم سرا کرد ....

    خبر وفات فاطمه (س) تمام اهل مدینه را به ناله و زاری درآورد ...

    نیمه شب هنگامی که مردم مدینه در خواب بودند علی (ع) به همراه حسن (ع) و حسین (ع)‌ و دختران کوچکش در تاریکی شب و در حالی که تنها عمار و مقداد و سلمان و ابوذر و چند نفر دیگر از یاران خاص پیامبر (ص) آنها را همراهی می کردند پیکر فاطمه (س) را به خاک سپرد و برای اینکه محل دفن ناشناخته بماند قبر دختر پیامبر (ص) را با خاک یکسان نمود .

     

     

                                            شهادت بانوی دوعالم تسلیت باد  

     

     

    براستی در ایام شهادت زهرای حیدر باید از مظلومیت زهرا گفت و سیلی و کوچه و در و دیوار و ... یا سخن از فراق و هجران و درد و داغ حیدر زهرا .

     

    گل پنهان

       و

         دیده گریان

                 و  

                     طفل بی سامان

                                 و...

                                                        وای علی

    فراق یار

       و

         دل زار

              و

                خانه بی یار

                         و....

                                                      وای علی

           

     

     

     

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 86/3/9 ::: ساعت 10:41 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    <      1   2   3   4      >